شریعت محمدی نه قیمه است و نه قمه
چرا زمانه پی نمی برد به اصل جوهرت؟ (علیرضا قزوه)
السلام علیک یا سیدی یا عباس
با دست تو اشعار خوش مضمون نوشتیم
از یک علم در بین خاک و خون نوشتیم
از رقص شمشیر تو در راه شریعه
گلواژه های تازه و موزون نوشتیم
با واژه های تیر و چشم و نیزه و تیغ
هی سوختیم و قطعه ی محزون نوشتیم
*
این ها همه خوب است اما کی برای
مقبول طبع تو شدن قانون نوشتیم؟
گرد مدار چشم و ابروی تو گشتیم
اصل تو را از دایره بیرون نوشتیم
تاریخ پیش از کربلایت را نخواندیم
مشی تو را افسوس٬ دیگرگون نوشتیم
عاشق نشان دادیم خود را بیت در بیت
افسانه های لیلی و مجنون نوشتیم
جذابیت کم بود...ما هم دست بردیم
تصنیف های لاجرم موزون نوشتیم!
سرگرم هیئت ها شدیم و وقت کم بود
این دردهای کهنه را اکنون نوشتیم!!